امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حریم عفاف
#1
حریم عفاف
مقدمه: برای پی بردن به نظر دین درباره یك موضوع باید آیات و روایات متعدد را كنار هم گذاشت و پس از بررسی همه آنها به نظر دین در آن زمینه دست یافت. با بررسی یك یا چند آیه می‎توان ادعا كرد كه نظر اسلام درباره فلان مسئله استنباط شده است. وجود آیات ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و مفسر بودن برخی از آیات نسبت به برخی دیگر انسان را برای استنباط حكم شرعی مجبور به بررسی تمام آیات می‎كند، در ضمن نقش روایات برای تبیین و توضیح آیات غیر قابل انكار است بنابراین برای پی بردن به نظر دین درباره یك موضوع باید تمام آیات و روایات مورد بررسی دقیق واقع شود. هنگامی جوینده حقیقت در پی بردن به حكم شرعی ره صواب طی كرده است كه مجموع آیات و روایات را بدون هیچ پیش داوری و غرض ورزی و با رعایت مسائل و مباحث علوم مربوطه از قبیل اصول الفقه ـ درایه، رجال و... بررسی كند در غیر این صورت (ره) به تركستان خواهد برد.
با توجه به مقدمه بالا به بررسی نكاتی پیرامون مقاله آقای حسن الترابی در مورد حجاب مندرج در سایت انقلاب اسلامی می‎پردازیم. نویسنده با بررسی ناقص برخی از آیات قرآن و دستاویز قرار دادن نظر ویل درانت سعی در اثبات این مطلب دارد كه حجاب در دین اسلام وجود نداشته. ادله‎ای كه بر این مدعا اقامه می‎كند همگی از اتقان لازم و كافی بی‎بهره است، چنانكه خواهیم دید.
1. نویسنده، مقاله خود را اینگونه آغاز می‎كند: «برخی از تاریخ نویسان منجمله ویل دورانت بر این باورند كه در قرن اول هجری در جامعه‎ مسلمانان اصلاً حجاب وجود نداشته است. برخی هم بر این باورند كه حجاب در زمان خلیفه دوم معرفی شد.» در مورد این مطلب باید گفت ویل دورانت معتقد است كه حجاب پس از مسلمان شدن ایرانیان از طریق آنان به اعراب منتقل شد و زنان مسلمان تا اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری با بی‎حجابی كامل رفت و آمد می‎كردند و حال آنكه قطعاً چنین نیست. تاریخِ قطعی برخلاف نظر ویل دورانت شهادت می‎دهد. عایشه همواره زنان انصار را اینچنین ستایش می‎كرد: مرحبا به زنان انصار، همین كه آیات سوره نور نازل شد یك نفر از آنان دیده نشد كه مانند سابق بیرون بیاید،‌سر خود را با روسریهای مشكی می‎پوشیدند گویی كلاغ روی سرشان نشسته است.[1] بنابراین ادعای اینكه مسلمانان در قرن اول حجاب نداشتند و پس از معاشرت با مسلمانان غیر عرب حجاب به آنان منتقل شد سخن ناصوابی است (فقط بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اكرم وجود داشت شدیدتر شد، نه اینكه اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.)[2]
در ضمن آقای ویل دورانت تاریخ خود را در قرن اخیر نوشته است و حال آنكه تاریخ اسلام سابقه 1400 ساله دارد و این امر از اتقان تحقیقات تاریخی وی در مورد اسلام می‎كاهد. آیا بهتر نبود نویسنده محترم قبل از آنكه سخن ویل دورانت را مورد استناد قرار دهد، مطالعه‎ای هر چند گذرا نسبت به منابع تاریخی اسلام داشته باشد؟‌علاوه بر آن اكثر شرق شناسان به علت اینكه در محیط فرهنگی غرب و تحت تأثیر تبلیغات ضد اسلامی غرب قرار دارند، در قضاوت‎های خود در مورد اسلام از فاكتور بی‎طرفی بی‎نصیب هستند و در تحقیقات خود خواسته یا نخواسته این اصل را رعایت نمی‎كنند. با توجه به این مطلب هر محقق با انصافی به نظرات و قضاوت‎های مستشرقین غربی در مورد اسلام با دیده تردید می‎نگرد.
نویسنده در ادامه می نویسد: «آموزه‎های قرآن برای تحقق این تغییرات بسیار پراگماتیست بود تكیه اصلی توحید است اما بسیاری از سنت‎ها، آداب و روابط اجتماعی جاهلی آنها را نفی نمی‎كند. برخی تصور می‎كنند آنچه امروزه حجاب نامیده می‎شود، حاصل پذیرش پوشش زنان آن جامعه‎ بوده است. اما همانطور كه گفته شد پوشش مرسوم زنان در آن زمان به قول امروزی‎ها بسیار سكسی بوده است. خب حالا این پرسش پیش می‎آید كه چرا قرآن به یك باره چنان حجاب سختی را در آن گرمای طاقت فرسا دستور داده است؟ این برخورد خیلی رادیكال تغییر از نیمه برهنگی به پوشش صد درصد با چادر و روبنده به روپوش برخورد تدریجی قرآن مثلاً با مسئله مهم‎تر برده‎داری و یا برخورد با برخی مناسك مانند حج همخوانی ندارد.»
اسلام برای بیان احكام شرعی در تمام موارد روش تدریجی را به كار نبرده است بلكه روش تدریجی در موارد بسیار معدود به كار رفته است. علاقه بسیار زیاد مسلمانان صدر اسلام به تعالیم نورانی دین مقدس اسلام باعث شده بود مسلمانان به راحتی احكامی را كه توسط پیامبر به آنان ابلاغ می‎شده است را قبول كرده و به اجرا در آورند. در ضمن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در دیدگاه مسلمانان صدر اسلام انسانی بود كه تعالیم اسلام را از خدا دریافت و به مسلمانان ابلاغ می‎كرد، بنابراین هنگامی كه حكمی بیان می‎شد گرچه در منظر مسلمانان دشوار به نظر می‎رسید ولی با توجه به اینكه آیات قرآن را خواسته خدا می‎دانستند، با جان و دل آن را قبول می‎كردند بنابراین دیگر نیازی به تدریجی بیان شدن احكام جز در موارد خاص و شرایط ویژه نبود.
سپس می‎نویسد: «آیه اصلی كه حجاب بر مبنای آن تعریف شده است آیه 31 سوره نور می‎باشد. از این آیه به غلط برداشت شده است كه این سربند، مقنعه است. و این مقنعه باید تمام موها و گردن و گوشها را بپوشاند و در این آیه اصلاً صحبت از معرفی كردن یك پوشش جدید بنام مقنعه برای موها و تمام بدن نیست. توصیه شده است از سربندهایتان (كه زنان آن را از قبل استفاده می‎كردند) برای پوشش دادن سینه‎های خود (شاید هم نوك سینه كه با لباس‎های سینه باز آن زمان پیدا بوده است) استفاده كنید. شاید اگر در آن زمان سینه بند (كرست) وجود داشت، به این نیازی نمی‎شد.»
ولیضربن بخمورهن علی جیوبهن قسمتی از آیه 31 سوره نور است كه مورد توجه نویسنده قرار گرفته است قبل از هر چیز به توضیح الفاظ این قسمت از آیه می‎پردازیم:
لفظ ضرب مبالغه در تحفظ و پوشش را می‎رساند. «خُمر» جمع خِمار، در اصل به معنای پوشش است، ولی معمولاً به چیزی گفته می‎شود كه زنان با آن سر خود را می‎پوشانند (روسری) جیوب جمع جَیب به معنی یقه پیراهن است كه از آن تعبیر به گریبان می‎شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می‎شود .[3]
در محیط نزول آیه در دوران جاهلی زنان روسری خود را به شانه‎ها یا پشت سر می‎افكندند به گونه‎ای كه گردن و اندكی از سینه آنها نمایان می‎شد، قرآن دستور می‎دهد كه روسری را طوری بر گریبان كشند كه گردن و سینه‎هایشان پوشیده بماند. و این خود دلیل بر وجود پوششی بر سر آنهاست كه با برهنگی ادعائی متفاوت است. بنابراین یكی از قسمت‎هایی هم كه باید پوشیده شود گردن است بنابراین نمی‎توان ادعا كرد كه اگر در آن زمان سینه بند وجود داشت دیگر نیازی به این آیه نبود. البته روسری در این آیه خصوصیتی ندارد مقصود پوشیدن سر و گردن و گریبانست، همانطوری كه قبلاً بیان شد زنان عرب معمولاً پیراهنهایی می‎پوشیدند كه گریبانهایشان باز بود،‌دور گردن و سینه را نمی‎پوشانید. روسریهایی هم كه روی سر خود می‎انداختند از پشت سر می‎آویختند و قهراً در چنین حالتی گوش‎ها و بناگوش و گوشواره‎ها و جلوی سینه و گردن نمایان می‎شد، چنانچه در بعضی از روستاهای ایران هم معمول است. آیه دستور می‎دهد كه باید قسمت آویخته همان روسری‎ها را،‌از دو طرف روی سینه و گریبان خود بیفكنند تا قسمت‎های یاد شده پوشیده گردد. ابن عباس در تفسیر این قسمت از آیه می‎گوید: «تغطی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها» یعنی زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»[4]
به هر حال از تتبع در اقوال مفسران بزرگ شیعه و سنی بدون هیچ تردیدی می‎توان فهمید آیه در كمال صراحت چگونگی پوشش را بیان می‎كند و بر لزوم پوشش سر و گردن و سینه‎ها دلالت دارد.
بر فرض اینكه تمام گمان‎های نویسنده (چنانچه خود اشاره دارد آنجا كه می‎نویسند به گمان من حجاب مستند قرآنی ندارد) در مورد آیه فوق صحیح باشد، همانطور كه در مقدمه ذكر شد با بررسی یك یا چند آیه و و روایت نمی‎توان ادعا كرد كه نظر اسلام در مورد فلان موضوع استنباط شده است بلكه برای پی بردن به نظر اسلام باید تمام آیات و روایات وارده در آن موضوع را بررسی كرد. یكی از آیاتی كه از نظر نویسنده مخفی مانده است آیه 59 سوره احزاب است.
یا ایها النبی قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلك ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و كان الله غفوراً رحیماً» ترجمه: ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو كه خویشتن را با جلباب فرو پوشند كه این كار برای اینكه به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض هوس رانان آزار نكشند، برای آنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. جلابیب جمع جلباب است و جلباب در كتابهای لغت معتبر، مثل لسان العرب و معجم الوسیط به ملحفه معنا شده است و ملحفه پوششی گسترده است كه زن خود را در آن می‎پیچد. تقریباً همه كتابهای لغت در این كه جلباب پوششی وسیع است اتفاق نظر دارند، ولی دیدگاههای كتابهای لغت و تفسیر درباره اندازه دقیق آن متفاوت است. بهترین دیدگاه این است كه جلباب پوششی فراگیر بوده از بالای سر تا پائین پا را می‎پوشانده است این دیدگاه از كتابهای لغوی و تفسیری فراوان استفاده می‎شود.[5] ما معتقدیم شواهد مختلفی هم وجود دارد كه صحت این دیدگاه را ثابت می‎كند كه به دو نمونه اشاره می‎كنیم: شاهد اول درباره پوشش حضرت فاطمه زهرا (س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدك این گونه نقل شده است: «لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها»[6] یعنی حضرت فاطمه زهرا (س) خمار و مقنعه خویش را بر سر و جلباب، یعنی پوششی كه شامل در برگیرنده تمام آن وجود مبارك بود بر تن كردند شاهد دوم: زمخشری در تفسیر كشاف از ابن عباس، صحابی پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل كرده است كه جلباب پوششی بوده از بالا تا پائین بدن را می‎پوشانده است.[7]
منظور از یدنین (نزدیك كنند) این است كه زنان جلباب را به بدن خویش نزدیك سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اینكه آن را آزاد بگذارند به طوری كه گاه و بیگاه كنار رود و بدن آشكار شود.[8]
نویسنده در پایان مقاله خود اینگونه می‎نویسد: «از طرف دیگر آیه 53 سوره احزاب به نوعی متدینین دو آتشه را دچار ابهام و به نتیجه گیری غلط واداشته است. در این آیه به ایمان آورده‎ها توصیه می‎شده وقتی در خانه پیامبر خدا غذا خوردید زود خانه را ترك كنید و باعث رنجش پیامبر نشوید. اگر چیزی هم از زنان پیامبر خواستید از پشت پرده بخواهید. اولاً دستورات قرآن برای زنان پیامبر، فقط ویژه خود آنهاست. دوماً پیامبر هم در زندگی روزمره بشری مثل بقیه بوده است. ممكن است از ماندن بی جهت و غیر ضروری این افراد در خانه‎اش، پس از صرف غذای مجانی كه به آنها می‎داد، خرسند نبوده! حال این چه ربطی دارد كه بخواهیم آن را به پرده كشیدن و جدایی مردان و زنان در جاهای دیگر و زمان‎های دیگر گسترش دهیم؟
به نظر می‎رسد قبل از آنكه متدینین دو آتشه دچار ابهام و نتیجه غلط شوند خود نویسنده دچار ابهام شده است چرا كه مستند فقهای شیعه در خصوص جدایی زن و مرد غیر از موردی است كه نویسنده محترم ذكر كرده است بلكه یكی از ادله مورد نظر فقها عدم القای مفسده هست بنابراین در مكان‎هایی كه خوف مفسده وجود نداشته باشد این جدایی لازم نیست و به نظر مفسران، این آیه به هیچ عنوان دلالتی بر مدعای نویسنده ندارد در میان اعراب معمول بوده كه به هنگام نیاز به برخی از وسائل زندگی موقتاً آن را از همسایه به عاریت می‎گرفتند خانه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز از این قانون مستثناء نبوده و گاه و بیگاه می‎آمدند و چیزی از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به عاریت می‎خواستند،‌لذا قرآن به مسلمانان دستور می‎دهد كه از پشت پرده درخواست خود را بیان كنند.
نكته‎ای كه در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است كه منظور از حجاب در این آیه پوشش زنان نیست،‌بلكه حكمی اضافه بر آن است كه مخصوص همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بوده و آن اینكه مردم موظف بودند به خاطر شرائط خاص همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هرگاه می‎خواهند چیزی از آنان بگیرند از پشت پرده باشد و البته این حكم درباره زنان دیگر وارد نشده است.[9][1] . مرتضی مطهری، مسئله حجاب،‌انتشارات صدرا،‌ص 9 ، 10.
[2] . پیشین، ص 11.
[3] . آیت الله مكارم شیرازی،‌ج 14،‌ذیل آیه مورد بحث.
[4] . مرتضی مطهری، مسئله حجاب،‌ص 137.
[5] . به عنوان نمونه ر. ك:‌ تفسیر تبیان شیخ طوسی و تفسیر المیزان علامه ذیل آیه مورد بحث.
[6] . طبرسی الاحتجاج، ج 1، ص 98.
[7] . كشاف،‌ذیل آیه مورد بحث.
[8] . تفسیر نمونه، ذیل آیه مورد بحث.
[9] . تفسیر نمونه، ذیل آیه مورد بحث.
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان