امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شیوه تحصیل و تدریس در حوزه
#1
حوزه‏هاى شیعه آبشار پر برکت علم و معرفت است که بیش از هزار سال است نداى قرآنى «فلولا نفر من کل فرقة . . .» (1) را لبیک مى‏گوید و علوم و معارف را از گنجینه‏هاى علم الهى یعنى قرآن و اهل بیت استخراج مى‏کند و با اندیشه‏اى زلال بیابان‏هاى تشنه فکر بشرى را سیراب مى‏کند .


آرى، حوزه، غنى ‏ترین و با سابقه ‏ترین دانشگاه سرزمین‏هاى اسلامى است . هر چند مکان آن از مدینه تا نجف، سامرا، قم، اصفهان، مشهد و . . . در تغییر بوده، ولى این محفل علمى همیشه پویا بوده و به رشد و بالندگى و تکامل خویش ادامه داده است .
اکنون که ما حوزویان، میراث‏دار این ذخیره پر بها هستیم، چه نیکوست که آن را شکوهمندتر از همیشه حفظ کنیم و با برنامه‏ریزى دقیق، نظام آن را بالنده ‏تر کنیم .
براى رسیدن به این هدف، لازم است‏به گذشته پر بار حوزه نظر کنیم و عوامل رشد و ترقى آن را جستجو کنیم تا رمز پیشرفت و تکامل آینده را به دست آوریم .


عالمان بزرگ شیعه، در حوزه‏هاى عراق چگونه تدریس کردند که مرحوم آخوند خراسانى رحمه الله را پروریدند، شیوه‏هاى تدریس مرحوم میرزاى شیرازى رحمه الله چگونه بود که در مکتب سامرا مجتهدان برجسته‏اى پرورش یافتند و روش تحصیل بزرگان ما چگونه بوده است که در مدت کوتاهى مراتب بالاى علمى را طى مى‏کردند و همچون شیخ اعظم انصارى رحمه الله ، علامه طباطبائى رحمه الله کتاب‏هاى پر ارزشى براى ما به یادگار گذاشتند .
ما در این نوشتار، رویکردى توصیفى به شیوه‏هاى تدریس، تحصیل، مباحثه و نگارش در سلف صالح خواهیم داشت و به نقاط قوت و ضعف هر روش اشاره مى‏کنیم .

 


مراحل تحصیل در حوزه‏هاى علمیه
در حوزه‏هاى علمیه شیعه، هر طلبه به طور معمول سه مرحله درسى را طى مى‏کند:


الف) مرحله مقدمات
در نظام فعلى حوزه علیمه قم، این مرحله شامل پایه‏هاى اول تا سوم است و هدف اصلى در این دوره، آموزش ادبیات عرب (صرف، نحو، معانى و بیان و) . . . و آشنایى با دروس پایه مثل منطق و فقه است که به طور معمول از کتاب‏هاى جامع المقدمات، سیوطى، مغنى و تلخیص‏هاى آن، المنطق و یا تلخیص المنطق و . . . استفاده مى‏شود .
هدف‏هاى فرعى در این مرحله، بالا بردن اطلاعات عمومى مثل ادبیات فارسى و مستدل شدن و تثبیت عقاید در طلاب است .


ب) مرحله سطح
در نظام فعلى حوزه، این مرحله شامل پایه‏هاى چهارم تا دهم است . در این دوره اهداف زیر تعقیب مى‏شود:
1 - بالا بردن قدرت فهم متون فقهى و اصولى;
2 - آشنا شدن با روش‏هاى استنباط از آیات و احادیث;
3 - خواندن یک دوره کامل فقه و اصول;
4 - تعمیق عقاید و گسترش اطلاعات عمومى طلاب به وسیله دروس عمومى .
در این دوره به طور معمول در علم اصول کتاب‏هایى نظیر: معالم الاصول یا اصول الاستنباط، اصول الفقه، رسائل، کفایة الاصول تدریس مى‏شود .
در علم فقه، کتاب‏هایى نظیر شرح لمعه و مکاسب تدریس مى‏شود .
این مرحله بین چهار تا هفت‏سال طول مى‏کشد که زمان آن بستگى به استعداد و تلاش طلاب دارد .


پ) مرحله درس خارج
این مرحله عالى‏ترین دوره دروس حوزوى محسوب مى‏شود که با هدف مجتهد شدن طلاب در دو رشته فقه و اصول و توان استنباط احکام از منابع اصیل (کتاب، سنت، عقل، اجماع) برپا مى‏شود و معمولا متن درسى خاصى ندارد . ولى براى نظم بخشیدن به مطالب، مباحث‏براساس کفایة الاصول در اصول فقه و جواهر الکلام، تحریر الوسیله و عروة الوثقى در فقه طرح مى‏شود و در حقیقت این دوره تحقیقاتى حوزه محسوب مى‏شود .
در سال‏هاى اخیر، رشته‏هاى تخصصى تفسیر و کلام و تبلیغ نیز در کنار فقه و اصول تشکیل شده است که متخصصان و محققانى در آن رشته‏ها تربیت مى‏کنند .
از آنجا که رسیدن به قوه اجتهاد بستگى به استعداد و تلاش شخصى افراد دارد، لذا زمان این دوره براى افراد متفاوت است . ولى این دوره دست کم شش سال طول مى‏کشد .

 


شیوه‏هاى تدریس در درس‏هاى مقدمات و سطح
غالب اساتید در این دوره از یک الگوى تدریس پیروى مى‏کنند که شش مرحله را در بردارد:


1 - مطالعه قبل از تدریس، که شامل مطالعه کتاب درسى و حواشى و شروح آن مى‏شود .
2 - روخوانى درس با رعایت کامل قواعد ادبیات که گاهى قسمتى از آن به عهده شاگردان گذاشته مى‏شود .
3 - بیان مطالب درس به صورت دسته‏بندى شده و به اصطلاح «خارج درس‏» .
4 - تطبیق مطالب گفته شده با متن کتاب مورد تدریس به صورت جمله به جمله .
5 - بیان مطالبى خارج از کتاب (از حواشى و شروح یا نظریات خاص استاد) که در ضمن درس بیان مى‏شود; ولى برخى اساتید براى جلوگیرى از مشوش شدن ذهن طلاب، آن مطالب را در پایان درس ذکر مى‏کنند .
6 - پاسخ گویى به سؤالات شاگردان در سه مرحله .


الف) قبل از شروع درس; ب) در حین درس; پ) بعد از درس .
بررسى: نقاط قوت و ضعف فراوانى براى این دو دوره گفته شده که به برخى از آن‏ها اشاره مى‏کنیم .
الف) نقاط قوت
1 - وجود اساتید مجرب و توانمند در حوزه‏هاى علمیه در دوره سطح و مقدمات .
2 - اهمیت دادن به مباحث اخلاقى در کنار تدریس علوم حوزوى .
3 - بالا بردن قدرت هوش و فهم طلاب از طریق دقت در عبارات پیچیده کتاب‏هاى درسى .
4 - به کار بردن مدل واحد در آموزش کتاب‏هاى درسى به طورى که گاهى یک عبارت کوتاه یا مثال در ادبیات، فقه یا اصول به صورت ضرب‏المثل در مى‏آید و مطالب زیادى را به شنونده القا مى‏کند .
ب) نقاط ضعف
1 - عدم توجه کافى به ادبیات معاصر عرب .
2 - استفاده از کتاب‏هاى قدیمى و در پاره‏اى موارد ناقص و مغلق که موجب محروم ماندن طلاب از روش‏هاى جدید آموزشى و دور ماندن آن‏ها از تحقیقات جدید در عرصه آن علوم مى‏شود .
البته، در سال‏هاى اخیر گام‏هاى مؤثرى در رفع این دو اشکال برداشته شده است . ولى هنوز قسمتى از مشکل باقى است .
3 - استفاده از اساتیدى که دوره «تربیت مدرس‏» را براى رشته مورد تدریس نگذرانده‏اند که موجب ناکامى برخى از اساتید و تغییر سریع آنان و اتلاف وقت طلاب مى‏شود .
4 - عدم توجه به تدریس تاریخ فقه و اصول که در نتیجه، عدم شناخت طلاب از سبک‏هاى خاص فقه و اصول را به دنبال دارد .
5 - نبودن مثال‏هاى مناسب در کتاب‏هاى اصول .
6 - طولانى بودن دوران سطح که موجب خستگى و دلسردى برخى طلاب مى‏شود .
7 - استفاده کمتر از روش‏هاى کمک آموزشى براى تدریس دوره سطح در حال حاضر بیشتر از روش سمعى استفاده مى‏شود .
8 - عدم توجه کافى به تفسیر و علوم قرآن در دروس حوزه .


شیوه‏هاى تحصیل در دوره مقدمات و سطح
در این مورد، شیوه‏هاى مختلفى وجود دارد که کامل‏ترین آن‏ها شیوه‏اى است که شامل مراحل زیر مى‏شود:


1 - پیش مطالعه: یعنى مطالعه کتاب درسى مربوط پیش از شروع درس استاد که موجب مى‏شود تا شاگرد آمادگى ذهنى و حساسیت روحى پیدا کند و مطالب را در کلاس زودتر دریافت کند و اشکالات علمى و با ارزشى مطرح سازد .
هر چند ممکن است در پیش مطالعه در روزهاى اول 20% مطلب فهمیده شود، ولى کم‏کم زیادتر مى‏شود .
2 - حضور در درس: حضور در کلاس موجب برکات علمى و معنوى است; هر چند مى‏توان از نوار نیز استفاده کرد، ولى این مورد براى مواقع ضرورى مناسب است .
3 - مطالعه درس پس از تدریس استاد که با مراجعه به حواشى و کتاب‏هایى که در شرح آن کتاب درسى نوشته شد همراه است و موجب تعمیق فهم مطالب مى‏گردد و طلبه را براى مباحثه آماده مى‏سازد .
4 - مباحثه مطالب تدریس شده که موجب تثبیت آن در ذهن مى‏گردد و ابهامات درس را برطرف مى‏کند . این مطلب از امتیازات حوزه است که بسیارى از مراکز علمى از آن بى‏بهره‏اند .
5 - خلاصه یا شرح نویسى: پس از مراحل فوق، طلاب پر تلاش اقدام به خلاصه‏نویسى کتاب‏هاى مفصل مى‏کنند . همان‏گونه که بر کتاب‏هاى موجز و مختصر شرح مى‏نویسند تا مطالب در ذهن آن‏ها تثبیت و در دفتر ثبت‏شود .
تذکر: برخى از طلاب ممکن است‏بعضى از مراحل فوق را حذف کنند که در دراز مدت موجب ضعف علمى آنان می گردد.
بررسى:

در مورد شیوه تحصیل دوره مقدمات و سطح حوزه نقاط قوت و ضعف فراوانى گفته شده که به برخى از آن‏ها اشاره مى‏کنیم:
الف) نقاط قوت
1 - آزادى طلاب در انتخاب درس و استاد .
2 - مباحثه کردن .
3 - تعلیم ادبیات عرب به طور عمیق و مستدل .
4 - بحث و مناظره بین استاد و شاگرد با رعایت احترام استاد .
5 - آزادى طلاب در جهت رشد علمى و جهش‏هاى علمى متناسب با استعداد خویش .
6- اهمیت دادن به تزکیه نفس .
7 - میسر بودن تدریس همراه با تحصیل براى طلاب در طى دوره سطح .
8 - آشنایى طلاب با سبک استدلال فقیهان سلف .
ب) نقاط ضعف
1 - ضعف حافظه طلاب; چرا که در این دوره بر قدرت فهم تکیه مى‏شود و کمتر بر حفظ مطالب و قواعد تاکید مى‏شود .
2 - ضعف قدرت نگارش به دلیل اجبارى نبودن نوشتن مقالات و مطالب تحقیقى (البته این دو مطلب در سالهاى اخیر تا حدودى در حال جبران شدن است).
3 - طولانى بودن دوران تحصیل در مقدمات و سطح .
4 - تعداد افراد در کلاس‏ها از حد معمول و متعارف زیادتر است که موجب پایین آمدن کیفیت درس مى‏شود .

 


شیوه‏ هاى تدریس درس خارج
روش‏هاى تدریس خارج را از چند جهت مى‏توان تقسیم کرد:


اول: از جهت‏شکل درس
الف) سبک سامرایى (شاگرد محورى) ; ب) سبک کلاسیک (استاد محورى) ; پ) سبک دو مرحله‏اى; ث) تحقیق جمعى .


دوم: از جهت محتوا و کیفیت درس

 
الف) ترتیب و چینش درس:
1 - روش قدما; 2 - روش آیة‏الله بروجردى رحمه الله; 3 - روش امام خمینى رحمه الله; 4 - روش سه بخشى; 5 - روش چهار بخشى .
ب) سبک‏هاى خاص در فقه:
1 - سبک فقه‏الحدیث; 2 - فقه مبتنى بر اصول; 3 - فقه مقارن; 4 - فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان). پ) سبک‏هاى خاص در اصول:
1 - سبک فلسفى; 2 - سبک عرفى .


سوم: از جهت‏خصوصیات درس
الف) زمان مطلوب یک دوره اصول:
1 - دوره‏هاى طولانى; 2 - دوره‏هاى کوتاه; 3 - زمان استنباط .
ب) زمان مطلوب یک دوره فقه و لزوم تخصص در آن .
پ) زمان و مکان مطلوب هر جلسه درس .
ث) تعداد شاگردان در هر جلسه درس .
ت) تعداد جلسات درس در طول سال تحصیلى .


اول: شیوه‏هاى تدریس درس خارج از جهت‏شکل درس
در باره این شیوه‏ها توضیح مختصرى مى‏دهیم و به نقاط قوت و ضعف آن‏ها اشاره مى‏کنیم .

 
1 - سبک سامرائى یا مکتب سامرا و یا روش شاگرد محورى
این روش درس خارج میرزاى شیرازى بزرگ رحمه الله است که بعدا در کربلا ادامه یافت، (2) که متاسفانه اکنون در حوزه‏هاى علمیه به فراموشى سپرده است . در این شیوه میرزاى بزرگ رحمه الله فرعى فقهى را مطرح مى‏کرد و تمامى مطالب مربوط به آن را به کمک شاگردان و با بحث‏هاى طرفین مورد بررسى قرار مى‏داد و حتى چیزى را به عنوان «اصول موضوعى‏» نمى‏پذیرفت .
در این سبک شاگردان محور بحث هستند و استاد سخنران جلسه نیست، بلکه در پایان به جمع‏بندى نظریات و نتیجه‏گیرى مى‏پردازد .
در این روش شروع درس مشخص بود، اما پایان آن روشن نبود و گاهى تا هفت‏ساعت ادامه مى‏یافت . (3)


2 - سبک کلاسیک (استاد محورى)
این روش متاخران حوزه نجف و قم است و امروزه متداول‏ترین روش تدریس در حوزه علمیه قم است .
در این سبک، استاد یک فرع فقهى یا اصولى را مطرح مى‏کند و اقوال و دلایل آن را بررسى مى‏کند و در پایان نظر خویش را بیان مى‏کند .
در این شیوه استاد فعال است و مانند یک سخنران عمل مى‏کند و شاگردان کمتر فعال هستند . (4) این سبک خود به چند قسم فرعى تقسیم مى‏شود که عبارتند از:
الف) استاد محورى با بحث‏هاى نامنظم;
ب) استاد محورى با تکیه بر اصطلاحات;
پ) استاد محورى همراه با نظم در مطالب و ساده‏گویى;
ث) استاد محورى همراه با نوشتن درس و پخش آن بین طلاب .


3 - سبک دو مرحله‏اى
در این شیوه درس در دو جلسه برگزار مى‏شود: در جلسه اول، استاد به صورت روش استاد محورى مطالب را بیان مى‏کند و به شاگردان کمتر فرصت‏سؤال و اشکال داده مى‏شود . ولى جلسه دوم به صورت شاگرد محورى اداره مى‏شود تا افراد کم استعداد یا ضعیف بتوانند کمبود خود را جبران کنند .
این شیوه، از جهت کیفیت‏برگزارى جلسه دوم درس به چند قسم فرعى تقسیم مى‏شود که عبارتند از:


الف) روش مرحوم آخوند خراسانى رحمه الله : در این شیوه، شاگردان قوى و مستعدتر، درس استاد را براى شاگردان ضعیف، در جلسه دوم تقریر مى‏کنند و آن را مورد بحث و بررسى قرار مى‏دهند تا طلاب ضعیف بتوانند بهتر از درس استفاده کنند و ابهام‏هاى درس براى آن‏ها برطرف شود . (5)
مرحوم آیة‏الله بروجردى رحمه الله نیز اصرار داشتند تا همین شیوه را در قم پیاده کنند که عملى نشد . (6)


ب) روش مرحوم آیة‏الله سید محمد باقر درچه‏اى رحمه الله : ایشان صبح‏ها در مسجد نو اصفهان، درس فقه و اصول تدریس مى‏کردند و عصرها هم همان درس را براى افرادى که در کلاس صبح حضور نداشتند و یا درس را خوب درک نکرده بودند تکرار مى‏کردند .


پ) روش جلسه پرسش و پاسخ همراه با درس روزانه: در این شیوه، استاد بعد از جلسه اول درس، ساعتى را تعیین مى‏کند تا شاگردان در کنار او جمع شوند و پاسخ‏گوى سؤالات و اشکالات آنان مى‏شود .


ت) روش مرحوم اصفهانى (کمپانى) رحمه الله : در این شیوه، استاد، درس را چند روز قبل مى‏نویسد و متن آن تکثیر مى‏شود و در اختیار طلاب قرار مى‏گیرد . این روش موجب مى‏شود تا طلاب فرصت پیش مطالعه و دقت و اشکال پیدا کنند و خود را براى بحث‏با استاد آماده کنند و در حقیقت این جزوه‏ها جاى یک جلسه درس را مى‏گیرد . این شیوه براى اولین بار به دست مرحوم کمپانى در نجف اجرا شد (7) و اکنون نیز در حوزه علمیه قم، برخى از اساتید معظم درس خارج از این روش استفاده مى‏کنند .


ث) استفاده از نوار درسى قبل از درس استاد: برخى از اساتید درس خارج که قبلا یک دوره درس را القا فرموده‏اند و به صورت نوار درآمده است . شاگردان مى‏توانند قبل از درس از نوار استفاده کنند و به پیش مطالعه درس بپردازند و خود را براى سؤال و اشکال در جلسه درس استاد آماده کنند .


4 - سبک تحقیقى جمعى
در این روش، استاد و شاگرد اصطلاحى مطرح نیست و چند نفر یک موضوع فقهى یا اصولى را انتخاب مى‏کنند و مورد مطالعه و بررسى قرار مى‏دهند .
آنگاه در یک جلسه علمى، یافته‏هاى خود را با دیگران در میان مى‏گذراند و به نظریات همدیگر اشکال مى‏کنند و یا در مقابل اشکالات دیگران از نظریات خود دفاع مى‏کنند، و در نهایت هر کس یک نظرى را انتخاب مى‏کند . این شیوه خود به چند صورت انجام مى‏گیرد:


الف) بدون حضور استاد;
ب) با حضور یکى از اساتید درس خارج;
پ) همراه با متن ثابت، مثل جواهر الکلام‏در فقه;
ت) بدون متن ثابت، لیکن گاهى یک نفر در یک موضوع تحقیق مى‏کند و حاصل آن تکثیر مى‏شود و در اختیار دیگران قرار مى‏گیرد تا محور بحث قرار گیرد .
این سبک مورد توجه مرحوم عیاشى و علامه مجلسى رحمه الله بوده است (8) و اکنون نیز در جلسات استفتاى برخى مراجع مورد عمل واقع مى‏شود که از با برنامه‏ترین و جالب‏ترین آن‏ها جلسه تحقیق جمعى مقام معظم رهبرى (دامت‏برکاته) است . (9)
در دانشگاه‏ها نیز براى تدوین پایان‏نامه‏ها، وقتى استاد راهنما تعیین مى‏کنند، در حقیقت همین روش را دنبال مى‏کنند .

بررسى: هر کدام از این شیوه‏ها امتیازات خاص خود را دارد، هر چند ممکن است اشکالاتى را نیز در پى داشته باشد .
در این نوشتار کوتاه، فرصت آن نیست که تمامى نقاط قوت و ضعف بیان شود و مورد ارزیابى قرار گیرد ولى ما به برخى از آن‏ها اشاره مى‏کنیم و قضاوت را به عهده خوانندگان گرامى مى‏گذاریم .
البته انگیزه ما از طرح این مباحث‏خرده‏گیرى بر کسى نیست، بلکه زحمات طاقت‏فرساى همه اساتید معظم و آیات عظام درس خارج که بحق پرچمداران فقه آل محمد صلى الله علیه وآله هستند، قابل تقدیر است .
پس به نقل برخى از نقاط ضعف و قوت از زبان بزرگان حوزه اکتفا مى‏کنیم .


الف) نقاط قوت
1 - برخى امتیازات مکتب سامرا
مجتهدپرورى مکتب سامرا معروف است و لذا افرادى مثل آخوند خراسانى رحمه الله ، میرزاى نائینى رحمه الله، شهید شیخ فضل الله نورى قدس سره، سید محمد فشارکى و . . . از دست‏پروردگان این مکتب هستند . (10)
فعال کردن شاگردان که امروزه مورد توجه روان‏شناسان تعلیم تربیت است، (11) امتیاز دیگر این مکتب است . همان‏طور که توجه به تحقیق و دقت و تکیه بر فکر کردن، از نقاط قوت این روش است .


2 - سبک استاد محورى
اداره کلاس درس به صورت منظم و مرتب و نظم در بیان (در برخى اقسام فرعى آن) از نقاط قوت این سبک است .
همان‏طور که مشخص بودن موضوع درس، موجب مى‏شود تا مباحث‏به زودى به نتیجه برسد و بحث از موضوع خارج نشود .


3 - سبک دو مرحله‏اى
فعال بودن شاگردان در جلسه دوم درس باعث مى‏شود تا عمل یادگیرى بهتر صورت گیرد، همان‏طور که این جلسات موجب پرورش اساتید قوى براى آینده حوزه و معرفى چهره‏هاى با استعداد مى‏شود . همچنین، شاگردان را به مطالعه و دقت‏براى حضور در جلسه دوم وادار مى‏کند .


4 - سبک تحقیقى جمعى
این شیوه، براى افرادى که چند سال درس خارج گذرانده‏اند و کسانى که بیرون از حوزه‏ها مشغول فعالیت هستند بسیار مفید است و افراد را به فعالیت علمى مفیدى مى‏کشاند و پیشرفت‏بیشترى را به دنبال دارد و سبک مجتهدپرورى است، لذا بزرگان بر اجراى آن اصرار دارند . (12)
در حقیقت اگر این سبک تحت نظر استاد صورت پذیرد همان، سبک سامرایى است .


ب) نقاط ضعف
به هر کدام از این شیوه‏ها اشکالاتى وارد کرده‏اند که احتیاج به بررسى دقیق دارد . تا بتوانیم قضاوت صحیحى ارایه دهیم .


1 - در مکتب سامرایى: نپذیرفتن اصل موضوعى در بحث و مشخص نبودن زمان پایان درس موجب بى‏نظمى در بحث و خستگى شاگردان مى‏گردد .


2 - در روش استاد محورى: فعال نبودن شاگردان و عدم فرصت کافى براى سؤال و اشکال کردن و نامنظم بودن یا مغلق گویى در برخى از اقسام فرعى این شیوه مى‏تواند به عنوان اشکال مطرح شود .


3 - در سبک دو مرحله‏اى: این روش وقت زیادى را از اساتید محترم و شاگردان اشغال مى‏کند .


بررسى بیشتر نقاط قوت و ضعف و بیان بزرگان و مراجع را به فرصت دیگرى موکول مى‏کنیم .

 
دوم: شیوه‏هاى تدریس درس خارج از جهت محتوا و کیفیت


الف: چینش و ترتیب درس
1 - روش قدما : تا قبل از مرحوم آیة‏الله بروجردى رحمه الله براین بود که ابتدا «اصل‏» در مساله بیان مى‏شد و سپس دلایل آن بیان مى‏شد . (13)
2 - روش آیة‏الله بروجردى رحمه الله : ایشان ابتدا سیر تاریخى مساله را بررسى مى‏کردند و سپس دلایل مساله را مورد نقد و بررسى قرار مى‏دادند و اگر دلیلى نبود به سراغ ادله فقاهتى (اصول عملیه) مى‏رفتند . (14)
3 - روش امام خمینى قدس سره : ایشان ابتدا دلایل مساله را بررسى مى‏کردند و سپس اقوال علما را تجزیه و تحلیل مى‏کردند . مى‏فرمودند: اول ببینیم خودمان از ادله چه مى‏فهمیم، آنگاه به بررسى نظریات دیگران مى‏پرداختند . (15)
4 - روش سه بخشى : در برخى از درس‏هاى حوزه علمیه قم به این ترتیب عمل مى‏شود:
اول، ذکر اقوال علما در مساله تا سیماى کلى و عمومى مساله روشن شود;
دوم، بیان دلایل موافق و مخالف و نقض و ابرام آن‏ها;
سوم، جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى .
5 - روش چهار بخشى : این روش نیز در برخى از درس‏هاى فعلى حوزه علمیه قم مرسوم است که بدین ترتیب عمل مى‏شود:
اول، ذکر موضوع مساله و تقسیم‏بندى‏هاى آن;
دوم، بیان اقوال موافق و مخالف;
سوم، بیان دلایل از قرآن، روایات، عقل، اجماع و نقد آن‏ها و در صورت لزوم بیان اصل در مساله;
چهارم، جمع‏بندى اقوال و دلایل و نتیجه‏گیرى .
بررسى: هر کدام از این روش‏ها نقاط قوت و ضعفى دارد که مجال بیان آن‏ها در این مختصر نیست ولى کامل‏ترین روش، شیوه چهارم به نظر مى‏رسد; هر چند از جهت عدم بیان سیر تاریخى مساله، ناقص است .


ب) سبک‏هاى خاص در فقه
در تدریس خارج فقه حوزه‏هاى علمیه، روش‏هاى مختلفى به کار گرفته مى‏شود که در اینجا به آن‏ها اشاره مى‏کنیم .

 
1 - سبک فقه الحدیث
این شیوه درسى آیة‏الله بروجردى رحمه الله در علم فقه بود . در این روش، براى بررسى یک فرع فقهى به علم «اصول فقه‏» کمتر توجه مى‏شود و سعى مى‏کنند با بررسى پیشینه تاریخى هر مساله و با توجه خاص به علم رجال و طبقه‏بندى راویان حدیث و برطرف کردن تقطیع احادیث، حکم هر مساله را از احادیث مربوط به آن استخراج کنند . و در صورت ضرورت و لزوم به علم اصول یا اصول عملیه پناه مى‏برند . (16)


2 - سبک فقه مبتنى بر اصول
در این شیوه، تکیه اصلى بر اصول است و سعى مى‏کنند با تکیه بر قواعد اصولى دلایل را بررسى کنند .
در این روش، به علم رجال توجهى نمى‏شود و گاهى فرض‏هایى در فقه مطرح مى‏شود که در طول عمر انسان یک بار هم اتفاق نمى‏افتد .
لذا برخى از بزرگان براین شیوه خرده گرفته‏اند که افراط اصول موجب دورى انسان از فهم عرفى مى‏شود که شارع، طبق آن سخنان خود را القا فرموده است . (17)


3 - سبک فقه مقارن
این شیوه که یادگار شیخ طوسى رحمه الله است، براستفاده از اقوال عامه و بررسى آن‏ها تکیه مى‏کند . اولین کتاب در این زمینه، خلاف شیخ است که در آنجا سعى شده تا نظریات شیعه و سنى آورده و مقایسه شود .
این سبک را مرحوم آیة‏الله بروجردى رحمه الله احیا کرده ایشان همان‏طور که به شان نزول آیات اهمیت مى‏داد، به سیر تاریخى و موقعیت صدور حدیث هم اهمیت مى‏داد . و آن را در فهم احادیث مؤثر مى‏دانست . (18)

 
4 - سبک فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان)
این شیوه، از دیرباز مورد توجه علماى شیعه بوده است . آثار تاثیر زمان و مکان در اجتهاد را در فتواى میرزاى بزرگ رحمه الله در تحریم تنباکو مى‏توان ملاحظه کرد .
امام خمینى قدس سره این سبک را حیاتى تازه بخشید و فرمود: «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند» . (19)
البته در مورد مقدار و حدود دخالت زمان و مکان در مصادیق، موضوعات، متعلق احکام و در نتیجه در اجتهاد و صدور حکم و فتوا، بحث‏بسیار است، (20) ولى این مطالب منافاتى با اینکه فقه پویا یک سبک فقهى است، ندارد .

 


پ) سبک‏هاى خاص در اصول فقه
اصول فقه در درس‏هاى خارج حوزه علمیه با دو روش متفاوت مورد بحث قرار مى‏گیرد .


1 - سبک فلسفى
بیان مطالب و قواعد اصولى براساس اصطلاحات فلسفى و داخل کردن مباحث فلسفى و حقیقى با مباحث اعتبارى و عرفى اصول، از خصوصیات این روش است . این شیوه در زمان شیخ انصارى رحمه الله کم‏کم پا به عرضه وجود گذاشت، در حوزه نجف به اوج خود رسید و علم اصول به صورت علم نیمه معقول درآمد که در حواشى مرحوم کمپانى رحمه الله کاملا ظاهر مى‏شود . (21)
لذا برخى بزرگان براین شیوه خرده گرفته‏اند که موجب خلط مباحث اصول و فلسفه شده و از عرفى بودن دوره کرده است و باعث تورم علم اصول شده است .


2 - سبک عرفى
از آنجا که پیدایش علم اصول براى کمک در فهم و تحلیل مفاهیم قرآن و حدیث است و آن دو براساس لغات و اصطلاحات عرف شکل گرفته است .
پس، اساس علم اصول در مباحث‏خود مثل عام و خاص، مطلق و مقید و . . . مبتنى بر ارتکازات عرفى مردم است .
این شیوه از زمان شیخ طوسى رحمه الله در عده و تا زمان حاضر ادامه داشته است . (22)


شیوه‏ هاى تحصیل درس خارج
همان‏طور که روش‏هاى تدریس درس خارج گوناگون بود، شیوه‏هاى تحصیل آن نیز متفاوت است . طلاب با توجه به استعداد و ذوق خود، شیوه‏هاى متفاوتى را در درس خارج برمى‏گزینند که ما آن‏ها را به هفت روش تقسیم مى‏کنیم:


اول: روش شاگرد محورى
در این شیوه شش مرحله طى مى‏شود که عبارتند از:
1 - پیش مطالعه، یعنى با توجه به منابع و کتب علماى پیشین، به بررسى اقوال و دلایل هر فرع فقهى یا اصولى مى‏پردازند و نظریه‏اى را انتخاب مى‏کنند .
2 - پیش مباحثه، یعنى قبل از شروع درس با هم مباحثه خود مطلب درس آینده را بررسى مى‏کنند و بر اشکال به یکدیگر و تبادل نظر مى‏پردازند .
3 - شرکت در درس استاد با ذهنى که به وسیله پیش مطالعه و مباحثه آماده شده است که گاهى با نوشتن مطالب مهم درس استاد همراه است .
4 - سؤال و اشکال کردن در درس که موجب رفع ابهام‏هاى ذهنى و یا تصحیح نظریات استاد مى‏شود و در نهایت، طلبه بدین وسیله نظریه انتخابى خود را در معرض آزمایش قرار مى‏دهد .
5 - مرور مجدد و مطالعه نظریات و دلایل استاد و انتخاب نظر نهایى به وسیله شاگرد .
6 - نوشتن کامل درس به صورت منقح همراه با خلاصه‏اى از مطالب مطرح شده که به منظور حفظ و جمع‏آورى نظریه استاد و شاگرد صورت مى‏گیرد .


دوم: روش استاد محورى
در این شیوه، طلاب پنج مرحله را در تحصیل درس خارج طى مى‏کنند:
1 - شرکت در درس و شنیدن سخنان استاد;
2 - نوشتن درس استاد در جلسه درس (بى‏کم و کاست) ;
3 - مطالعه درس بعد از اتمام جلسه استاد، با توجه به کتاب‏هاى عالمان متقدم و متاخر;
4 - انتخاب نظریه;
5 - مباحثه منظم با دوستان هم درس قبل از شروع جلسه بعدى استاد .


سوم: روش چهار مرحله‏اى
این روش، شامل مراحل زیر است:
1 - حضور در کلاس درس;
2 - نوشتن درس استاد در جلسه بدون کم و کاست;
3 - مطالعه نوشته‏هاى سر درس بعد از درس;
4 - مباحثه با دوستان هم کلاس قبل از درس جدید .

 
چهارم: روش سه مرحله‏اى
این روش، شامل مراحل زیر است:
1 - حضور در درس;
2 - نوشتن درس;
3 - مطالعه درس، بدون مباحثه .


پنجم: روش دو مرحله‏اى
این روش، شامل حضور در درس استاد و نوشتن درس مى‏شود .


ششم: روش یک مرحله‏اى
که همان حضور در درس استاد است .


هفتم: شیوه تحقیق جمعى
این شیوه که مخصوص طلاب با سابقه درس خارج است، براى تقویت قوه استنباط و حفظ آن مفید است . ما قبلا در روش‏هاى، تدریس این شیوه را توضیح دادیم . چرا که این روش اگر با حضور استاد صورت پذیرد، یکى از شیوه‏هاى تدریس محسوب مى‏شود .
در این شیوه، محققان مراحل زیر را مى‏گذرانند:
1 - پیش مطالعه براساس یک متن معین;
2 - انتخاب نظریه;
3 - طرح نظریه هر محقق در جمع دوستان هم بحث که همراه با نقد و بررسى و دفاع از آن است;
4 - جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى پایانى به دست‏یکى از اعضاى جلسه که به عنوان مدیر داخلى مطرح است .
5 - نوشتن خلاصه بحث .


بررسى: هر کدام از این روش‏ها نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد، ولى ما به اختصار به پاره‏اى از امتیازها و اشکال‏هایى که براى این روش‏ها ذکر کرده‏اند، اشاره مى‏کنیم:


1 - روش اول (شاگرد محورى) موجب رشد سریع قوه استنباط و اعتماد به نفس طلاب مى‏شود . در این شیوه، مسایل با تفکر بررسى مى‏شود و شاگرد فعال است و نحوه گردآورى و سامان دادن به مطالب و ارایه آن‏ها را مى‏آموزد و محقق بار مى‏آید . او با نظریات دیگران با احترام برخورد مى‏کند و نحوه منطقى فکر کردن را مى‏آموزد و از مرحله بررسى مطالب دیگران مى‏گذرد و درصدد طرح مطالب تازه برمى‏آید .


2 - روش پنج مرحله‏اى (استاد محورى) : این شیوه، موجب تاخیر در رشد قوه استنباط مى‏شود . شاگرد آمادگى اشکال و سؤال در جلسه درس را ندارد و در حقیقت استاد فعال است و شاگرد به صورت انفعالى عمل مى‏کند و گاهى تا پایان درس به دنبال موضوع مى‏گردد و لذا شاگردان را در فهم مطالب با مشکل روبرو مى‏کند .


3 - روش چهار مرحله‏اى و سه مرحله‏اى و دو و یک مرحله‏اى: همان اشکال‏هاى روش پنج مرحله‏اى را دارد بعلاوه، اشکال‏هاى واضح دیگرى نیز دارد; مثل عدم مراجعه به منابع، انتخاب نظریه نکردن، مباحثه نکردن، ننوشتن درس و تنظیم نکردن آن و . . . .


4 - امتیازات روش تحقیق جمعى قبلا گذشت .


کلامى از بزرگان


آیة‏الله فاضل لنکرانى (دامت‏برکاته) که از مراجع عظام و اساتید معظم درس خارج حوزه علمیه قم است، مى‏فرماید:
آنچه براى یک طلبه مهم است، آن است که علاوه بر اینکه تمامى گفته‏هاى استاد را در حافظه‏اش ضبط مى‏نماید، باید آن‏ها را با معیارهاى فکرى مورد قبول خود سنجیده و صحت و سقم آن را از نقطه نظر خود تشخیص دهد . . . یعنى در همان جلسه درس مساله را تمام کند و شب براى آنکه این مطالب را فراموش نکند آن‏ها را یادداشت کند . (23)


یکى دیگر از اساتید درس خارج مى‏فرماید:
امام خمینى رحمه الله در درس خود در مسجد سلماسى قم، به طلاب مى‏فرمودند: اگر بیست‏سال هم بر سر درس ما حاضر شوید، هیچ نتیجه‏اى نمى‏گیرید، مگر آنکه قبل از درس مطالعه کرده و با انتخاب نظریه بر سر درس حاضر شوید . (24)


شیوه ‏هاى نوشتن درس
نوشتن درس اساتید (تقریر) از امتیازهاى حوزه‏هاى علمیه است که از زمان‏هاى دور شروع شده و هنوز هم ادامه دارد .
اولین کسى که اقدام به این کار کرد، مؤلف مفتاح الکرامه بود که درس استادش مرحوم بحرالعلوم را تقریر کرد . (25) و بعدها با کوشش مرحوم آیة‏الله بروجردى رحمه الله در قم به صورت عادت عمومى طلاب درآمد . (26)
این کار به چند صورت انجام مى‏گیرد:


1 - نوشتن در جلسه درس به صورت کامل; این شیوه، معمولى‏ترین روشن است که معمولا به همان صورت بایگانى مى‏شود و گاهى حواشى مختصرى برآن اضافه مى‏شود .
در این نوشته‏ها، معمولا ساختار جملات گفتارى - نه نوشتارى - است و به خاطر تند نوشتن مرتب نیست و لذا ارزش علمى چندانى ندارد بلکه در حکم یک نوار ضبط صوت است . لذا، برخى مراجع این روش را مفید نمى‏دانند . (27)


2 - نوشتن رؤوس و کلیات مطالب استاد در جلسه درس، که براى حفظ مطالب استاد مفید است .


3 - نوشتن مشروح درس استاد بعد از اتمام کلاس .
در این شیوه، شاگرد با توجه به پیش مطالعه و مباحثه، در سر درس گوش مى‏دهد و یا به سؤال و اشکال مى‏پردازد و در نهایت نظریه‏اى را انتخاب مى‏کند و پس از درس، آن مطالب را به صورت منظم و مستدل مى‏نویسد و حواشى و نظریات خود را اضافه مى‏کند .
این شیوه، مورد تاکید بسیارى از بزرگان و موجب گسترش فقه و اصول و پیشرفت علمى بزرگان بوده است . (28) و حتى رهبر انقلاب (دامت‏برکاته) مى‏فرماید:
یکى از عواملى که مرحوم آیة‏الله العظمى خویى را در کار گسترش فقه و اصول موفق کرد این بود که درس‏هاى ایشان به شکل منظم و مرتب نوشته مى‏شد . (29)


4 - نوشتن خلاصه درس بعد از کلاس; این شیوه، وقت کمترى را مى‏گیرد و مى‏تواند با روش سوم جمع گردد تا در موقع مراجعه مجدد، مطالب آماده و سریعا قابل دسترسى باشد .


شیوه‏هاى مباحثه درس
مباحثه یکى از امتیازهاى بزرگ حوزه‏هاى علمیه است که بسیارى از مراکز علمى دنیا از آن بى‏بهره‏اند و موجب تثبیت مطالب در ذهن و رفع ابهام‏هاى درس و جوشش فکرى افراد مى‏گردد .
در این مورد، طلاب از روش‏هاى مختلفى استفاده مى‏کنند .


1 - روش روخوانى
یعنى، در مباحثه روزانه، یک نفر از روى نوشته خود (که در کلاس نوشته است) مى‏خواند و دیگرى گوش مى‏دهد .
در یک آمارگیرى نمونه‏اى که در حوزه علمیه قم به دست نگارنده صورت گرفت، 8معلوم شد که 45% از طلاب این گونه عمل مى‏کنند .


2 - روش تقریر
در این شیوه، یک نفر مطالب استاد را - بدون خواندن از روى نوشته - براى طرف مقابل تقریر مى‏کند و مثل یک استاد بیان مى‏کند و به سؤالات و اشکال‏هاى او پاسخ مى‏گوید .


3 - روش نقد و بررسى
برخى از طلاب، در مباحثه بعد از نقل کلمات استاد، آن‏ها را مورد نقد و بررسى قرار مى‏دهند و با توجه به منابع دیگر به تفکر و تامل پیرامون آن‏ها مى‏پردازند .


4 - روش تحقیق جمعى
ما این شیوه را در شیوه‏هاى تدریس و نیز در روش‏هاى تحصیل توضیح دادیم .


5 - روش پیش مباحثه
در این شیوه، طلاب ابتدا موضوع درس روزآینده را مطالعه مى‏کنند و با توجه به منابع، در مورد اقوال و ادله آن به بحث و بررسى مى‏پردازند . و یک نفر مثل یک استاد درس آینده را تقریر و استدلال مى‏کند و به اشکال‏هاى دوستان خود پاسخ مى‏دهد و سپس به جمع‏بندى مطالب مى‏پردازد . در آمارگیرى که در حوزه علمیه قم به دست نگارنده صورت گرفت 34% از افراد با این شیوه مباحثه مى‏کنند .
بررسى: هر کدام از این شیوه‏ها نقاط قوت و ضعف دارد و با روش‏هاى خاص از تدریس و تحصیل سازگار است . ما به برخى از آن‏ها اشاره مى‏کنیم:
1 - روش اول و دوم براى فهم کلام استاد مفید است و مناسب درس‏هاى سطح حوزه است .
2 - روش سوم موجب تقویت قوه استنباط افراد مى‏شود; هر چند براى افراد مبتدى در درس خارج دشوار است .
3 - روش پنجم بهترین نوع مباحثه درس خارج است; چرا که قدرت استدلال و حل مساله و قوه استنباط افراد را تقویت مى‏کند . ذهن خلاق و فعال مى‏شود و در حقیقت مرحله نازل تدریس است و قدرت بیان طلاب را تقویت مى‏کند .
کلامى از بزرگان


یکى از اساتید حوزه مى‏فرماید:
یک روش مباحثه در درس خارج، همان تقریر درس استاد است; یعنى فقط مى‏خواهند درس استاد را مباحثه کنند و چند نفر جمع مى‏شوند و درس را براى یکدیگر تقریر مى‏کنند; این مرحله نازله مباحثه درس خارج است; البته مفید هم هست، در حد حفظ کردن و تسلط بر مطالب استاد . (30)
تذکر: در اینجا مباحث دیگرى نیز مطرح است که در اینجا مجال تفصیل آنها نیست، ولى مناسب است رؤوس آن مطالب را مطرح کنیم:


1 - زمان و مکان مطلوب براى تدریس و مطالعه .
2 - چگونگى حل یک مساله اصولى یا فرع فقهى .
3 - بهترین هم‏مباحثه کیست؟
4 - چگونه درس‏ها را یادداشت کنیم تا مفیدتر باشد؟
5 - راه‏هاى حفظ قوه استنباط در خارج از حوزه‏هاى علمیه چیست؟
6 - آیا رسیدن به قوه اجتهاد در عصر ما محال عادى است .
7 - زمان مطلوب یک دوره اصول و یا زمان لازم براى حصول قوه استنباط در فقه چقدر است؟
8 - حدمتعارف‏ومعقول‏تعدادشاگردان درس دردوره‏سطح وخارج‏چه‏اندازه‏است؟
9 - تعدادمطلوب جلسات درسى درسال تحصیلى چقدراست؟ آیاصحیح است‏ما 120روز یعنى‏یک سوم‏سال‏رادرس بخوانیم‏ودوسوم‏آن یعنى 240 روز تعطیل باشیم؟
امید است این مباحث‏با اندیشه دانشوران حوزوى در سایه هدایت‏هاى قرآن و نور ولایت ائمه اطهار علیهم السلام روشن گردد .


پى‏ نوشت:
1) سوره توبه (9) : 122 .
2) این روش را مى‏توان روش سقراطى نامید که او مساله‏اى را مطرح مى‏کرد و با استفاده از گفتگو (دیالوگ) به تکمیل و رفع نقایص آن مى‏پرداخت (ر ک: تاریخ فلسفه یونان و روم، فردریک کاپلستون، ترجمه مجتبوى، ج 1، ص 127).
3) مجله حوزه، ش 51 ، ص 38 ، ص 87 .
4) ر ک: مجله حوزه، ش 23 ، ص 40 .
5) ر ک: مجله حوزه، ش 51 ، ص 89 - 90 .
6) همان، ش 43 - 44 ، ص 248 .
7) ر ک: همان، ش 30 ، ص 36 .
8) مجله حوزه، ش 52 ، ص 10 .
9) ر ک : مجله فقه اهل‏بیت علیهم السلام، سال اول، شماره دوم، ص 254 - 264 .
10) ر ک: مجله حوزه، ش 51 ، ص 38 .
11) ر ک: روان‏شناسى تعلیم و تربیت، دکتر على شریعتمدارى، ص 333 .
12) مجله نور علم، ش 5 ، دوره 4 ، ص 9 .
13) مجله حوزه، ش 47 ، ص 39 .
14) همان .
15) همان، ش 45 ، ص 50 .
16) مجله نور علم، شماره 12 ، ص 92 ; مجله حوزه، ش 40 ، ص 41 و ش 43 - 44 ، ص 248 با تلخیص .
17) مجله حوزه، ش 21 ، ص 48 .
18) مجله نور علم، دوره سوم، ش 6 ، ص 16 - 17 .
19) صحیفه نور، ج 21 ، ص 98 .
20) ر ک: مجموعه آثار کنگره بررسى مبانى فقهى امام خمینى قدس سره، کتاب دوم، (اجتهاد و زمان و مکان)، مقاله ششم، ص 145 - 227 دیدگاه‏ها در باره تاثیر عنصر زمان و مکان بر اجتهاد، از نگارنده .
21) مجله نور علم، ش 12 ، ص 91 .
22) مجله حوزه، ش 51 ، ص 102 .
23) مجله نور علم، دوره سوم، ش 8 ، ص 23 .
24) این مطلب را آیة‏الله مؤمن (دامت عزه) حضورا براى نگارنده نقل کردند .
25) مجله حوزه، ش 51 ، ص 91 .
26) همان، ش 43 - 44 ، ص 248 .
27) ر ک: مجله نور علم، شماره 8 ، دوره 3 ، ص 23 ، سخنان آیة‏الله فاضل لنکرانى (دامت‏برکاته).
28) ر ک: مجله حوزه، ش 43 - 44 ، ص 248 و ش 1 ، ص 20 .
29) همان، ش 53 ، ص 27 .
30) روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 3869 ، ص 12 .

 

منبع: ensani.ir
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان